غصه چرا؟
همانطوریکه که خوردن شراب حرام است
خوردن غصه هم حرام است
و خوردن هیچ چیزمثل خوردن غصه حرام نیست
اگر ما فهمیدیم که جهان دار عالم اوست
دیگر چه غصه ای باید بخوریم؟
دکتر الهی قمشه ای
درمحضر ایت الله بهجت
ذکر
شخصی از حضرت آیت الله بهجت پرسید: بهتر است چه ذکری بگوییم؟
ایشان فرمودند:از قلبت بپرس. آن ذکری که با توجه می گوید
یک نکته از هزاران
نظر اقا در مورد دختران بد حجاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی ضمن تاکید بر مسلح شدن به سلاح معرفت و استدلال در مواجهه با جوانان، سماحت و مدارا را در این مواجهه ضروری دانستند. به گزارش جهان، ایشان در این زمینه به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: «خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوانها باشيد. با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همين هائى كه در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقيهى آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختهى به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمىبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم / آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟».
ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.»
درمحضربزرگان
عارف وارسته حاج سيداحمد کربلايي درباره ويژگي هاي پيمودن راه حق فرمودند: «فدايت، اين مسئله [تضرع و ناله و زاري] و باقي مسائل راه آخرت، آموختني نيست؛ بلکه نوشيدني است. تضرع و ابتهال از درد و سوز دل برمي خيزد؛ درد پيدا کن، خودش تضرع و ابتهال مي آورد. آب کم جو تشنگي آور به دست… هرگز شنيده شده که زن بچه مرده را گريه تعليم کنند؟…
مجاهده صادقه، علم وجداني به قبايح اعمال و افعال و حرکات و سکنات و اخلاق و ملکات مي آورد و اين ها از دنائت مرتبه نفس است که حقيقتاً جهنم روحاني است. اگر کسي خود را فعلاً و حقيقتاً در جهنم ديد محتاج به آموختن تضرع و ابتهال نخواهد بود. فهم و النار کمن قدرءاها فهم فيها معذبون [پس آنان (مومنان حقيقي) نسبت به آتش جهنم (از شدت يقين) مانند کسي هستند که آن را ديده است و گويا در آن عذاب مي شوند.]»
جلوه هاي ملکوتي - ص۹۱
رفتارعملی
عباس بابایی فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود ، باغبانِ پایگاه را مست دید به روی
خودش نیاورد.
انگار مست نیست ، گرم گرفت و احوال پرسی کرد و دور شد …
باغبان که مستی از سرش پرید با خودش کلنجار میرفت که چرا هیچ نگفت؟
بعدتر هر چه میپرسید بابایی بشتر کتمان میکرد
میگفت: “برادر عزیز چیزی نگو. من نمی خواهم راجع به کاری که کرده ای حرفی بزنی ، هر
چه هست بین تو و خدایت است اگر پشیمانی به او بگو
امام رضا(علیه السلام) می فرمایند:
پنهان کننده کار نیک پاداشش برابر هفتاد حسنه است و آشکار کنندهکار بد سرافکنده است، و
پنهان کننده کار بد آمرزیده است .
(اصول کافى ، ج 4 ، ص 160)
پرستش
عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست .
پرسیدند:
کجا میروی؟
گفت: می روم با آتش، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم
تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،
نه به خاطر رفاه در بهشت و ترس از جهنم !!
محبت مادر
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم
تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته
یافت…
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود…
خدایا...
نمی دانم چرا آنقدر بزرگ نشده ام،که تو را تنها در مواقع سختی نخوانم؟
چرا وقتی همه چیز هست، کمتر تو را صدا می کنم؟
چرا وقتی سالم و شاداب هستم، کمتر تو را شکر می گویم؟
پروردگارا! تنها درخواستم از تو روحی وسیع است، آنقدر که فراموش نکنم،در خوشی ها باید
بیشتر تو را صدا کرد!
محبت ماندگار است
حاتم طایی هیچگاه اسمش رو روی درخت یا سنگی حکاکی نکرد،
او حتی با هیچ قلم ، مرکبی و رنگی اسمش رو روی در و دیوار کسی ننوشت ؛
ولی در کمال تعجب ، نامش دنیا رو پر کرده !
با جوهره محبت نامت را بر دلها بنگار؛
بگذار نیکویی نامت را زنده نگهدارد …
انسان میل به جاودانگی داره و من این رو می پذیرم …
ولی آیا راهش اینه که : یک اسپری رنگ بگیریم و راه بیوفتیم هر جایی اسم مون رو بنویسیم
( فلان کسک از فلان جا ! )
وفای به عهد
چند سال بود ازدواج کرده بودند ولی صاحب اولاد نمی شدند
روزی با خدای خودش خلوت کرد و اشک تو چشماش جمع شد نذر کرد اگر صاحب فرزندی شد اسمش رو علی یا زهرا انتخاب کنه
سال بعد خونه شون از صدای یک دختربچه زیبا پر شده بود … بله خدای مهربون به هرکس که بخواد عطا میکنه
تو دفتر ثبت احوال، شناسنامه به اسم زهرا براش گرفت ولی دختربچه رو در خونه آناهیتا صدا میزد …
به من نه، به خودتون جواب بدید : به نظر شما به عهدش وفا کرده بود