تبلیغ در نگاه رهبری
يك نمونه، همين تبليغات ماه محرّم است كه به مناسبت عزادارى محرّم انجام ميگيرد. اين، بهترين فرصت براى تبليغ كردن است. از اين فرصت بايد استفاده كرد براى همان مطلبى كه عرض شد؛ شاخص ايجاد بشود؛ مايز، شاخص سازى، معالمالطريق. اگر چنانچه سر دو راهى تابلوئى نباشد كه نشان بدهد راهِ فلان جا از كجاست، طرف راست است يا طرف چپ است، اين سير كننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهى باشد، گمراه خواهد شد. شاخص بايد معيّن كرد، انگشت اشاره را بايستى واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنيائى كه اساس كار دشمنان حقيقت بر فتنهسازى است، اساس كار طرفداران حقيقت بايست بر اين باشد كه بصيرت را، راهنمائى را، هرچه ميتوانند، برجستهتر كنند و اين شاخصها را، اين مايزها را، اين معالمالطريق را بيشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، كه مردم بفهمند، تشخيص بدهند و گمراه نشوند.
در تبليغ يك مطلب اين است - در آيهى سورهى مباركه احزاب است، كه تلاوت كردند - «الّذين يبلّغون رسالاتاللَّه و يخشونه و لايخشون احدا الّااللَّه و كفى باللَّه حسيبا».(6) تبليغِ رسالاتاللَّه، با اين دو تا شرط عملى است: «يخشونه»، اين يك. «و لا يخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشيت الهى لازم است؛ براى خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعليم الهى باشد. اگر برخلاف الهام الهى و ملهمات از تعليم الهى باشد، گمراهى است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال».(7) فهميدن حق با خشيت الهى حاصل ميشود. بعد، در مرحلهى بيان حق: «و لايخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقيقت، دشمن دارد؛ بيان حقيقت آسان نيست. دشمنان حقيقت دنيادارانند، قدرتمندانند، طواغيت عالمند؛ در طول تاريخ اين جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانى كه دولت حقهى ولىعصر (ارواحنا فداه) ظهور بكند، همين جور خواهد بود. اين قدرتمندان بيكار كه نميمانند؛ ايجاد اشكال ميكنند، ضربه ميزنند، از همهى ابزارهايشان استفاده ميكنند. پس بايد «و لايخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غير خدا ترسى وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم يك جور نيست - راه ديگر منسد خواهد شد. يك وقت اين است كه انسان ترس از جانش دارد، يك وقت ترس بر مال دارد، يك وقت ترس بر آبرو دارد، يك وقت ترس از حرف و گفتِ اين و آن دارد؛ اينها همه ترس است. اين ترسها را بايد گذاشت كنار؛ «و لايخشون احدا الّا اللَّه». اين، زحمت زيادى دارد. اين رنج را، اين زحمت را خيلى اوقات هم افراد نميفهمند، مردم درك نميكنند چه رنجى دارد كشيده ميشود. دنبالهاش ميفرمايد: «و كفى باللَّه حسيبا»؛ حساب و كتاب را بگذار به عهدهى خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با يقين، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و كتاب را به عهدهى خدا گذاشتن. اين ميشود آن قوارهى كلى تبليغ اسلامى.