نکته...
یک روز
یه روز یه ترکه بود
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان
شجاع بود و نترس
در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد
او برای مردم ایران ، آزادی می خواست
و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند
یه روز یه رشتی بود
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی
او می توانست از سرسبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند
اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را
و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند
یه روز یه اصفهانی بود
اسمش حسین خرازی
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره
کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان
آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت
یه روز یه …ا
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و …ا
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند
و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند
و از آن پس ” یه روز یه … بود ” را کردند جوک، تا این ملت به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به “جوک ها ” و “طعنه ها” و “تمسخرها” سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی…ا
ازیک دوست
اگه ديدی خدای ناکرده دچار گناهان جديد شدی، که اصلا فکرشو هم نمی کردی؛ يک صد و بيست ثانيه تامل بفرما و خاطرات گذشته رو مرور کن!
ممکنه ( ممکنه) به نتايج ذيل متصل شوی:
* امکان داره بعضي گناهان رو که مقدمه اين گناه شده، جدی نگرفتی، مثل … که مقدمه بعضی گناهان نا بخشودنيه مثل… شده!
( لطفا جاهای خالی رو خودت پر کن، 2 نمره!)
* يا اين که حضرت عالی به مراتبی رسيدی و خودت رو تحويل گرفتی لذا خداوند اراده فرموده يه امتحان قوه ازت بگيره ببينه چند مرده حلاجی!
که مع الاسف رفتی سر خط …
* يا محتمله که گناه از ساحت شما به دور باشه لکن مؤمنی رو که قبلاً مرتکب اين گناه شده بوده ، مورد شماتت و بدگويی قرار دادی و گفتی:
ای بابا، از فلانی بعيده ، آدم اين قدر بی اراده و بی مسئوليت که مرتکب اين گناه شده!!! که بعد روايت امام صادق (ع) ضميمه پرونده شده و تو رو به اين روز درآورده…
جهت رؤيت شما: هر کسی ، شخص مؤمنی را که دچار گناه شده مورد شماتت قرار دهد نميميرد تا اين که مرتکب همان عمل خواهد شد!
هشدار : توجه شود که صد البته شماتت کردن با نهی از منکر و بی زاری از خود گناه(خود گناه) تفاوت فاحشی داره. فتامّل جيداً….
يااينکه…
خلاصه همه اعمال و رفتار ما بي حکمت نيست و پشت همه اونها فايل های زيب شده ای هست که بايد باز بشن!!!
يه سوال :
فايده اين ایمیل چی بود!؟ ( 1نمره)
الف) جهت بازديد دوستان
ب) برای افزايش ایمیل های موجود
ج) ريشه يابی برای ترک کردن گناه جديد و يا پيشگيری از گناهان ديگه
د) همه موارد
اثرات گناهان جديد از زبان يک معصوم:
امام رضا عليه السلام فرموده باشند: گناهان جديد بلاهای جديدی نيز در پی دارد.
پس مراقب خودتون باشيد تا بعد…
نکته ای اخلاقی از ایت الله بهجت
چرا این اندازه از امام زمان علیه السلام دوریم ؟!
چرا این اندازه از امام زمان عجل الله فرجه دوریم ؟! ایشان که ما را می بیند و از همه ی موجودات ، ظاهرترند، پس چرا این اندازه غافلیم و آن حضرت علیه السلام را از خود دور می بینیم ؟! چرا این حضور قلبی را نداریم که از سوی ایشان هر لحظه به مطالبی دست بیابیم ؟!
ان سوی پنجره
در بیمارستانی ، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند . یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند . تخت او در کنار تنها پنجره اتاق بود . اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد . آن ها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند ؛ از همسر ، خانواده ، خانه ، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند .
هر روز بعد از ظهر ، بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید ، برای هم اتاقیش توصیف می کرد .بیمار دیگر در مدت این یک ساعت ، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون ، روحی تازه می گرفت .
مرد کنار پنجره از پارکی که پنجره رو به آن باز می شد می گفت . این پارک دریاچه زیبایی داشت . مرغابی ها و قو ها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایق های تفریحی شان در آب سرگرم بودند . درختان کهن منظره زیبایی به آن جا بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. مرد دیگر که نمی توانست آن ها را ببیند چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد و احساس زندگی می کرد.
روز ها و هفته ها سپری شد .
یک روز صبح ، پرستاری که برای حمام کردن آن ها آب آورده بود ، جسم بیجان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با کمال آرامش از دنیا رفته بود . پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند .
مرد دیگر تقاضا کرد که او را به تخت کنار پنجره منتقل کنند . پرستار این کار را برایش انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد ، اتاق را ترک کرد .
آن مرد به آرامی و با درد بسیار ، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد . حالا دیگر او می توانست زیبایی های بیرون را با چشمان خودش ببیند .
هنگامی که از پنجره به بیرون نگاه کرد ، در کمال تعجب با یک دیوار بلند آجری مواجه شد
مرد پرستار را صدا زد و پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دل انگیزی را برای او توصیف کند ؟
پرستار پاسخ داد : شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد . چون آن مرد اصلأ نابینا بود و حتی نمی توانست این دیوار را ببیند .
__________________
پند صاحبدل
صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛ پس ، از او
خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت
نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله
نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.
آن گاه خطاب به جماعت گفت : مردم !هرکس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست
ونخواهد مرد، برخیزد! کسى برنخاست .
گفت : حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد! باز کسى برنخاست.
گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید
استغفار
هر جا غصّه دار شدی استغفار کن
استغفار امان انسان است
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟
محزون که شدی استغفار کن
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین میبرد
همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند
مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛
استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی…ا
حاج اسماعیل دولابی
بالاترین واجب برای طلبه از نظر ایت الله مظاهری
بالاترین واجب برای طلبه
صبر انواع و اقسامی دارد که یکی از آن ها صبر بر بلا است .
تنها کسانی می توانند هم چون امام حسین علیه السلام بلا را از الطاف خفیه
خدا بدانند و صبر پیشه نمایند و خدا را در آن حالت شکر کنند که لذت ایمان را
چشیده باشند و به مقام بندگی رسیده باشند.
حضرت آیت الله العظمی مظاهری در درس اخلاق خود در تاریخ 17/8/91
درباره صبربرای طلاب و روحانیون این گونه فرمودند
خداوند در ابتدای سوره مزمل آیه 10 می فرماید:
و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا
و در برابر آن چه ( دشمنان ) می گویند شکیبا باش و به طوری شایسته از
آنان دوری گزین صبر ام الفضائل است و همه باید صبر داشته باشند.
صبر بر سه گونه است :صبر فردی ، صبر خانوادگی ، صبر اجتماعی
طلبه ها باید حتما هر سه قسم صبر را داشته باشند.
صبر فردی خود بر سه قسم است :صبر در عبادت ، صبر در معصیت ، صبر بر بلا .
هر کدام از این صبر های سه گانه از دیگری مشکل تر و سخت تر است
حقیقت پل صراط
چگونه می توان از پلی باریکتر از مو عبور کرد؟!
در احادیث، روایات و تفاسیر گفته شده: پل صراط از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است، پس چگونه میتوان از چنین پلی عبور کرد؟
یکی از بزرگترین بلاهایی که مستکبرین عالم در گذشته و حال به واسطه جنگ نرم یا جنگ سخت بر سر بشریت و به ویژه مسلمین آوردهاند، «تجزیه و انفکاک کامل» است. خواه در اراضی باشد، یا اقوام و یا حتی حلقات به هم پیوسته اعتقادات، باورها و ارزشهای دینی. چنان مثلاً همه گمان میکنند که «زندگی» چیزی است و «مرگ» چیز دیگری است که یک آن حادث میشود، در حالی که متوجه نیستند که در هر لحظه میمیرند و لحظات گذشته آنها همه متوفی شدهاند!
چنان چه حضرت امیرالۆمنین (علیه السلام) میفرمایند: «هر نفسی که مرد [انسان] میکشد، گامیست که به سوی مرگ مینهد». یا هم چنین گمان میکنند که «غیبت» امری است و «ظهور» امر دیگری است که در لحظهای اتفاق میافتد، در حالی که متوجه نیستند که هر لحظه و هر گام، ظهوری است و در یک نقطه نفس آخر حیات و یا گام ظهور آخر ظهور میرسد.
همین تجزیهی اندیشه در مورد «پل صراط» نیز در اغلب اذهان به وجود آمده است. گمان میکنند که حیات و زندگی دنیوی چیزی و پل صراط چیز دیگری و بیربط با حیات دنیوی آنهاست. در صورتی که پل صراط در محشر، صورت باطنی همین زندگی دنیوی هر کسی میباشد. چنان چه عذاب برزخ و قیامت نیز صورت باطنی گناهان است و نعمات بهشتی نیز صورت باطنی ایمان و عمل صالح است و البته به اضافه فضل پروردگار کریم و رحیم.
معنای باریکتر از مو و تیز تر از شمشیر
از بلایای دیگر، القای سطحینگری، سبک انگاری و بالتبع تنبلی است. اغلب در هر امری میخواهند بدون هیچ زحمتی به نتیجه برسند. مثل قوم حضرت موسی (علیه السلام) که به رغم دیدن معجزات و نیز غرق فرعون، به موسی (علیه السلام) گفتند: تو و خدایت بروید این سرزمین را از دشمنان تخلیه کنید و ساکن شوید، کار که تمام شد، به ما بگویید تا وارد شویم! خدا هم آنها را به 40 سال آوارگی در بیابان مجازات نمود. یا مثل برخی از جوانان امروز که میخواهند در کاری شاغل شوند که ظرف شش ماه بتوانند از یک آپارتمان خوب، خودروی مناسب و زندگی مطلوب برخوردار گردند و ضمن در این مدت زحمتی هم نکشند؟
پل صراط، تبلور و تجلی همین زندگی دنیاست و البته که در این دنیا هم شناخت راه درست (صراط مستقیم) کار دشواری است و زحمت دارد و هم پیمودن آن راه تا رسیدن به کمال نه تنها آسان نیست، بلکه مشقت هم دارد. مثل پیمودن راه برای حصول موفقیتهای دنیوی.
اگر دائم یاد خدا و آخرت خودش بود، اگر خدا محبوب، معشوق و غایت آمالش بود، با کسانی هم نشین میگردد که نه تنها هم مقصد او هستند، بلکه «عند ملیک مقتدر» نشستهاند، و اگر خدا و معاد را فراموش کرد، بدیهی است که توجهش فقط به دنیا و نفس بر میگردد و همنشین شیطان (انحراف و منحرف) میگردد و با همان ها نیز محشور میشود
شیخ طوسی (ره) در رساله «آغاز و انجام» که شامل مباحث مبدأ و معاد است در این باره مینویسد:
«اینكه صراط از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است ، یعنى هم تشخیص دادن وظیفه این چنین است و هم رفتن راه وظیفه اینقدر سخت است . انسان تا بخواهد بفهمد وظیفهاش چیست، مثل اینكه از راهى كه از شمشیر تیزتر و از مو باریك تر است، مىگذرد. و بعد از آن که وظیفه را تشخیص داد وقتى بخواهد به آن وظیفه درست عمل كند، مثل آن است كه مىخواهد از راهى كه از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است عبور كند.»
اما انسان رها نشده است
اما مهم این است که انسان نه برای شناخت حقایق عالم هستی، مبدá معاد و دنیایی که بین این دو است و قوانین مترتب بر آنها رها شده است و نه برای پیمودن صراط مستقیم و گذر از پل صراط تنها مانده است که وحشت کند چگونه بشناسم و بپیمایم. بلکه خداوند متعال هم خودش را و حقایق عالم و اول و آخر را در عقل، فطرت و عالم خارج به او شناسانده و میشناساند:
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (فصلت، 53)
ترجمه: به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد كه او خود حق است آیا كافى نیست كه پروردگارت خود شاهد هر چیزى است.
و هم به صورت تکوینی و تشریعی هدایت مینماید و همه راهها را نشان و بایدها و نبایدها را بیان میدارد:
«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الأنسان، 3)
ترجمه: ما راه را به او نشان دادیم خواه شاكر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس.
وهم، حفیط، صبور، رحمان، رحیم، رئوف، صبور، غافر و تواب است و خواهان عبور سالم را در افت و خیزها حفاظت و دستگیری مینماید و پس از زمین خوردن مکرر بلند میکند و او را عبور میدهد.
از این رو فرمود، مکرر و روزی چند مرتبه به صورت واجب و هر چند مرتبه که خواستی و متوجه و متذکر شدی به صورت دلخواه بگو «اهدنا الصراط المستقیم – ما را به بزرگراه مستقیم هدایت نما». این جمله یک دعا است، و دعا یعنی خواستن، یعنی اراده، یعنی تمایل و کشش. پس واقعاً کافیست که بخواهیم.
انسان بدون بلد و راهنمای جامع الشرایط نیز رها نشده است
از سوی دیگر، خداوند کریم برای انسان از جنس خودش راهنمایانی قرار داد که «انسان کامل» هستند. بلدها، پیشوایان و امامانی که خودشان همان «صراط مستقیم» هستند. همان «انعمت علیهم» هستند و فرمود به اینها متمسک شده و تأسی جویید، متوسل شده (وسیله قرار داده) و دامان پاکشان را بچسبید تا به «عروة الوثقی» متصل باشید که هیچ گاه گسسته نمیشود. اینها کشتی نجات هستند، سرنشین آن گردید تا از طوفان و سیل مهلک به سلامت گذر کنید. لذا امام صادق (ع) درخصوص حقیقت پل صراط فرمود:
«صراط مستقیم دو صراط است. یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. صراط در دنیا امام واجب الاطاعة است. هر کس وی را در دنیا شناخت و به او اقتدا کرد، از پل صراط عبور کرد و هر کس در دنیا او را نشناخت، قدمهایش در پل صراط می لغزد و وارد جهنم میشود» . (نور الثقلین، ج 1، ص 21، ح 91)
پس مهم است که انسان در زندگی دنیوی کدام بلد و راهنما (امام) را برگزیند. امامی که بر صراط مستقیم است و یا امامی که در مسیر سقوط و هلاکت است. بدیهی است که انسان به دنبال هر امام، الگو و پیشوایی باشد، در آخرت نیز به دنبال اوست و به مقصد او میرسد:
«یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ كِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِكَ یَقْرَۆُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» (الإسراء، 71)
ترجمه: [یاد كن] روزى را كه هر گروهى را با پیشوایشان فرا مىخوانیم پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخ هسته خرمایى به آنها ستم نمىشود.
همراهان نقش تعیین کنندهای در چگونگی گذر دارند
انسان تنها نیست و نمیتواند تنها زندگی کند و هیچ کاری به تنهایی از او ساخته نیست. ذاتش فقیر و نیازمند است؛ چرا که مخلوق است. لذا نه تنها با عناصر طبیعت ارتباط و اشتراک نزدیکی دارد، بلکه حتی زندگی فردیاش نیز مرتبط و متأثر از زندگی دیگران است، چه رسد به زندگی اجتماعیاش. لذا از روی اجبار یا اختیار، دائم و در هر کاری همراهانی اتخاذ مینماید و این همراهان نقش بسیار مۆثر و تعیین کنندهای در چگونگی زندگی او و گذر از پل صراط دارند. همراه جاهل، بیخیال، سبک سر، خودبین و خودپسند، بیهدف و تابع نفس و غرایز حیوانی، انسان را به مشقت و هلاکت میاندازد. اگر خودش انسان را ندرّد، اسیر مهلکات یاطعمه سایر درّندگان مینماید و همراه عاقل، عالم، قادر، متقی، بصیر، دلسوز … و انسان کامل، آدمی را سالم از این مسیر صعب العبور گذر داده و به سرمنزل محبوب میرساند.
به این همراه در اصطلاح قرآنی و دینی «شفیع» میگویند. شَفَع، دو تایی است در مقابل وَتر که تکی است. مثل نماز شفع که دو رکعت است و وِتر یا وَتر که یک رکعت است. بدیهی است که انسان با هر کس همراه شود، شفیع او همان کس است. با هر کس همنشین شود، هم نشین او همان است. پس مهم است که چه شخص یا اشخاصی را برای همزیستی و همنشینی انتخاب میکند؟ تولی (نزدیکی) به چه کسانی و تبری (دوری) از چه کسانی را سلوک خود در زندگی قرار میدهد؟
پل صراط باطن همین زندگی دنیاست. پس، لازم است همان طور که در کسب و کار، یافتن دوست، قرین و شریک زندگی و یا ساختن یک ساختمان یا پل دقیق هستیم و مترصدیم تا از بهترین علوم، امکانات، مهندسین و همکاران و همراهان استفاده نماییم و راه را بر جاهلان، اغواکنندگان، تخریب کنندگان، شیادان و چپاولگران … ببندیم
اگر دائم یاد خدا و آخرت خودش بود، اگر خدا محبوب، معشوق و غایت آمالش بود، با کسانی هم نشین میگردد که نه تنها هم مقصد او هستند، بلکه «عند ملیک مقتدر» نشستهاند، و اگر خدا و معاد را فراموش کرد، بدیهی است که توجهش فقط به دنیا و نفس بر میگردد و همنشین شیطان (انحراف و منحرف) میگردد و با همان ها نیز محشور میشود.
«وَمَن یَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ * وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ» (الزخرف، 36 و 37)
ترجمه: و هر كس از یاد [خداى] رحمان دل بگرداند، بر او شیطانى مىگماریم تا براى وى دمساز (قرین و هم نشین) باشد * و مسلماً آنها ایشان را از راه باز مىدارند و [آنها] مىپندارند كه راه یافتگانند!
تصمیم با ماست
در نتیجه هر چند شناخت راه آسان نیست و گذر از آن مشکل است، اما همه چیز برای یک عبور مطمئن، موفق و سالم فراهم و مهیا شده است و فقط میماند تصمیم، اختیار و همت خودمان. پل صراط باطن همین زندگی دنیاست. پس، لازم است همان طور که در کسب و کار، یافتن دوست، قرین و شریک زندگی و یا ساختن یک ساختمان یا پل دقیق هستیم و مترصدیم تا از بهترین علوم، امکانات، مهندسین و همکاران و همراهان استفاده نماییم و راه را بر جاهلان، اغواکنندگان، تخریب کنندگان، شیادان و چپاولگران … ببندیم، در ساختن این پل، گذر از آن و ساختن خانه آخرت نیز باید دقیق، جدی، حساس و عامل باشیم.
بخش قرآن سایت تبیان
سیب زمینی های خراب
معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت می خواهد با انها بازی کند او به انها گفت فردا هر
کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از انها بدشان می آید سیب
زمینی بریزند و با خود به کوکستان بیاورند. فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان
آمدند در کیسه بعضی ها 2تا بعضی ها 3 تا و بعضی ها 5 تا سیب زمینی بود معلم به بچه ها
گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند روزها به همین ترتیب
گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده ، به علاوه
آنها که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بارسنگین خسته شده بودند پس از گذشت
یک هفته بالاخره بازی تمام شد و بچه ها راحت شدند . معلم از بچه ها پرسید : از این که یک
هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردیدچه احساسی داشتید؟ بچه ها از این که مجبور
بودند سیب زمینی بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آن گاه معلم
منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که
شما کینه آدمهایی را دوست شان ندارید در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید
بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید
حالا که شما بوی بد سیب زمینی را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می
خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید.
مجله خانواده سبز