بالاترین واجب برای طلبه از نظر ایت الله مظاهری
بالاترین واجب برای طلبه
صبر انواع و اقسامی دارد که یکی از آن ها صبر بر بلا است .
تنها کسانی می توانند هم چون امام حسین علیه السلام بلا را از الطاف خفیه
خدا بدانند و صبر پیشه نمایند و خدا را در آن حالت شکر کنند که لذت ایمان را
چشیده باشند و به مقام بندگی رسیده باشند.
حضرت آیت الله العظمی مظاهری در درس اخلاق خود در تاریخ 17/8/91
درباره صبربرای طلاب و روحانیون این گونه فرمودند
خداوند در ابتدای سوره مزمل آیه 10 می فرماید:
و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا
و در برابر آن چه ( دشمنان ) می گویند شکیبا باش و به طوری شایسته از
آنان دوری گزین صبر ام الفضائل است و همه باید صبر داشته باشند.
صبر بر سه گونه است :صبر فردی ، صبر خانوادگی ، صبر اجتماعی
طلبه ها باید حتما هر سه قسم صبر را داشته باشند.
صبر فردی خود بر سه قسم است :صبر در عبادت ، صبر در معصیت ، صبر بر بلا .
هر کدام از این صبر های سه گانه از دیگری مشکل تر و سخت تر است
اشک انار
آسمان آبی تر
آب، آبی تر
من در ایوانم رعنا سرحوض
رخت می شوید رعنا
برگ ها می ریزد
مادرم صبح می گفت: موسم دلگیری است
من به او گفتم زندگانی سیبی است گاز باید زد با پوست
زن همسایه در پنجره اش، نور می بافد ، می خواند
آفتابی یکدست
سارها آمده اند.
تازه لادن ها پیدا شده اند
من اناری را می کنم دانه، به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
می پرد در چشمم آب انار اشک می ریزم
مادرم می خندد
رعنا هم
سهراب سپهری
سرکه فقط خوردنی نیست
سرکه یکی از موادی است که در اکثر خانهها میتوانیم آن را ببینیم؛ از این ماده اسیدی نه
تنها در برخی از غذاها و خوراکیها بلکه در تمیز کردن خانه نیز استفاده میشود.
برای داشتن خانهای تمیز و مرتب لازم نیست در فکر خریداری وسایل جدید باشید؛ با کمی دقت در نظافت و تمیزکاری میتوانید از همان وسایل قدیمی استفاده کنید.
برق انداختن وسایل چوبی
برای برق انداختن و تمیز کردن وسایل، دو قاشق غذاخوری روغن نباتی و چهار قاشق غذاخوری سرکه سفید را در چهار لیوان آب مخلوط کنید و تمامی وسایل چوبی را با آن تمیز کنید تا براق شود؛ سپس آنها را با پارچه خشک تمیز کنید.
برق انداختن استیل
برای برق انداختن استیل، پارچه آغشته به سرکه سفید به کار ببرید؛ تنها کافی است تا مقداری سرکه را با آب مخلوط کنید و آن را روی شیرآلات خود بکشید تا مثل روز اول براق شوند.
كاشی حمام
جرم بین کاشیهای حمام را با استفاده از مسواک آغشته شده به سرکه سفید از بین ببرید؛ البته برای اینکه به بالاترین سطح تمیزی برسید نیاز است كه زحمت بیشتری بکشید، زیرا كه یکبار انجام دادن این کار، کاشیها را کاملاً تمیز نخواهند كرد.
ضدعفونی کردن
برای ضدعفونی کردن و از بین بردن جرم لکههای قهوهای روی دستشویی و حمام، سرکه سفید بریزید و بگذارید چند ساعت بماند. همچنین شیر آب از جنس کروم، گیره حوله، آینه حمام و دستگیرهها را با پارچه نم شده با سرکه سفید تمیز کنید. برای تمیز کردن و از بین بردن جرم، باکتری و یا خمیردندان خشک شده در جا مسواکی، از گوش پاک کن آغشته به سرکه سفید استفاده کنید. برای از بین بردن لایههای رسوب از روی دوش، کمی سرکه به آن بمالید و با برس تمیز کنید؛ البته استفاده از آب گرم نیز میتواند به شما در داشتن یک دوش تمیز کمک کند.
شستن لباس
افزودن یک لیوان سرکه سفید در آخرین مرحله شستوشوی لباس، هر نوع باکتری را از بین خواهد برد؛ البته توجه داشته باشید که این میزان زیاد نشود تا به لباسهای شما نیز آسیب وارد نشود.
سرکه سفید باعث نرمی و خوش بویی لباسها میشود؛ لباسهای سفید را براق خواهد کرد؛ مانع ایجاد الکتریسیته در آنها میشود؛ همچنین رنگ لباسهایی که به تازگی رنگ شده است را ثابت میکند.
ظروف چرب
یکی از بهترین موارد استفاده از سرکه در شستشوی ظروف چرب است؛ دو قاشق غذاخوری سرکه را به کمی مایع ظرف شویی اضافه کنید تا قدرت تمیزکنندگی آن افزایش یابد.
پنجرهها
پنجرههای کثیف خانه همیشه مشکل خانمهای خانه دار بوده است؛ چرا که به درستی پاک و تمیز نمیشوند؛ مخلوطی از 50 درصد سرکه و 50 درصد آب برای تمیز کردن پنجرهها مناسب است.
حقیقت پل صراط
چگونه می توان از پلی باریکتر از مو عبور کرد؟!
در احادیث، روایات و تفاسیر گفته شده: پل صراط از مو باریک تر و از شمشیر تیزتر است، پس چگونه میتوان از چنین پلی عبور کرد؟
یکی از بزرگترین بلاهایی که مستکبرین عالم در گذشته و حال به واسطه جنگ نرم یا جنگ سخت بر سر بشریت و به ویژه مسلمین آوردهاند، «تجزیه و انفکاک کامل» است. خواه در اراضی باشد، یا اقوام و یا حتی حلقات به هم پیوسته اعتقادات، باورها و ارزشهای دینی. چنان مثلاً همه گمان میکنند که «زندگی» چیزی است و «مرگ» چیز دیگری است که یک آن حادث میشود، در حالی که متوجه نیستند که در هر لحظه میمیرند و لحظات گذشته آنها همه متوفی شدهاند!
چنان چه حضرت امیرالۆمنین (علیه السلام) میفرمایند: «هر نفسی که مرد [انسان] میکشد، گامیست که به سوی مرگ مینهد». یا هم چنین گمان میکنند که «غیبت» امری است و «ظهور» امر دیگری است که در لحظهای اتفاق میافتد، در حالی که متوجه نیستند که هر لحظه و هر گام، ظهوری است و در یک نقطه نفس آخر حیات و یا گام ظهور آخر ظهور میرسد.
همین تجزیهی اندیشه در مورد «پل صراط» نیز در اغلب اذهان به وجود آمده است. گمان میکنند که حیات و زندگی دنیوی چیزی و پل صراط چیز دیگری و بیربط با حیات دنیوی آنهاست. در صورتی که پل صراط در محشر، صورت باطنی همین زندگی دنیوی هر کسی میباشد. چنان چه عذاب برزخ و قیامت نیز صورت باطنی گناهان است و نعمات بهشتی نیز صورت باطنی ایمان و عمل صالح است و البته به اضافه فضل پروردگار کریم و رحیم.
معنای باریکتر از مو و تیز تر از شمشیر
از بلایای دیگر، القای سطحینگری، سبک انگاری و بالتبع تنبلی است. اغلب در هر امری میخواهند بدون هیچ زحمتی به نتیجه برسند. مثل قوم حضرت موسی (علیه السلام) که به رغم دیدن معجزات و نیز غرق فرعون، به موسی (علیه السلام) گفتند: تو و خدایت بروید این سرزمین را از دشمنان تخلیه کنید و ساکن شوید، کار که تمام شد، به ما بگویید تا وارد شویم! خدا هم آنها را به 40 سال آوارگی در بیابان مجازات نمود. یا مثل برخی از جوانان امروز که میخواهند در کاری شاغل شوند که ظرف شش ماه بتوانند از یک آپارتمان خوب، خودروی مناسب و زندگی مطلوب برخوردار گردند و ضمن در این مدت زحمتی هم نکشند؟
پل صراط، تبلور و تجلی همین زندگی دنیاست و البته که در این دنیا هم شناخت راه درست (صراط مستقیم) کار دشواری است و زحمت دارد و هم پیمودن آن راه تا رسیدن به کمال نه تنها آسان نیست، بلکه مشقت هم دارد. مثل پیمودن راه برای حصول موفقیتهای دنیوی.
اگر دائم یاد خدا و آخرت خودش بود، اگر خدا محبوب، معشوق و غایت آمالش بود، با کسانی هم نشین میگردد که نه تنها هم مقصد او هستند، بلکه «عند ملیک مقتدر» نشستهاند، و اگر خدا و معاد را فراموش کرد، بدیهی است که توجهش فقط به دنیا و نفس بر میگردد و همنشین شیطان (انحراف و منحرف) میگردد و با همان ها نیز محشور میشود
شیخ طوسی (ره) در رساله «آغاز و انجام» که شامل مباحث مبدأ و معاد است در این باره مینویسد:
«اینكه صراط از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است ، یعنى هم تشخیص دادن وظیفه این چنین است و هم رفتن راه وظیفه اینقدر سخت است . انسان تا بخواهد بفهمد وظیفهاش چیست، مثل اینكه از راهى كه از شمشیر تیزتر و از مو باریك تر است، مىگذرد. و بعد از آن که وظیفه را تشخیص داد وقتى بخواهد به آن وظیفه درست عمل كند، مثل آن است كه مىخواهد از راهى كه از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است عبور كند.»
اما انسان رها نشده است
اما مهم این است که انسان نه برای شناخت حقایق عالم هستی، مبدá معاد و دنیایی که بین این دو است و قوانین مترتب بر آنها رها شده است و نه برای پیمودن صراط مستقیم و گذر از پل صراط تنها مانده است که وحشت کند چگونه بشناسم و بپیمایم. بلکه خداوند متعال هم خودش را و حقایق عالم و اول و آخر را در عقل، فطرت و عالم خارج به او شناسانده و میشناساند:
«سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ» (فصلت، 53)
ترجمه: به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد كه او خود حق است آیا كافى نیست كه پروردگارت خود شاهد هر چیزى است.
و هم به صورت تکوینی و تشریعی هدایت مینماید و همه راهها را نشان و بایدها و نبایدها را بیان میدارد:
«إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الأنسان، 3)
ترجمه: ما راه را به او نشان دادیم خواه شاكر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس.
وهم، حفیط، صبور، رحمان، رحیم، رئوف، صبور، غافر و تواب است و خواهان عبور سالم را در افت و خیزها حفاظت و دستگیری مینماید و پس از زمین خوردن مکرر بلند میکند و او را عبور میدهد.
از این رو فرمود، مکرر و روزی چند مرتبه به صورت واجب و هر چند مرتبه که خواستی و متوجه و متذکر شدی به صورت دلخواه بگو «اهدنا الصراط المستقیم – ما را به بزرگراه مستقیم هدایت نما». این جمله یک دعا است، و دعا یعنی خواستن، یعنی اراده، یعنی تمایل و کشش. پس واقعاً کافیست که بخواهیم.
انسان بدون بلد و راهنمای جامع الشرایط نیز رها نشده است
از سوی دیگر، خداوند کریم برای انسان از جنس خودش راهنمایانی قرار داد که «انسان کامل» هستند. بلدها، پیشوایان و امامانی که خودشان همان «صراط مستقیم» هستند. همان «انعمت علیهم» هستند و فرمود به اینها متمسک شده و تأسی جویید، متوسل شده (وسیله قرار داده) و دامان پاکشان را بچسبید تا به «عروة الوثقی» متصل باشید که هیچ گاه گسسته نمیشود. اینها کشتی نجات هستند، سرنشین آن گردید تا از طوفان و سیل مهلک به سلامت گذر کنید. لذا امام صادق (ع) درخصوص حقیقت پل صراط فرمود:
«صراط مستقیم دو صراط است. یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. صراط در دنیا امام واجب الاطاعة است. هر کس وی را در دنیا شناخت و به او اقتدا کرد، از پل صراط عبور کرد و هر کس در دنیا او را نشناخت، قدمهایش در پل صراط می لغزد و وارد جهنم میشود» . (نور الثقلین، ج 1، ص 21، ح 91)
پس مهم است که انسان در زندگی دنیوی کدام بلد و راهنما (امام) را برگزیند. امامی که بر صراط مستقیم است و یا امامی که در مسیر سقوط و هلاکت است. بدیهی است که انسان به دنبال هر امام، الگو و پیشوایی باشد، در آخرت نیز به دنبال اوست و به مقصد او میرسد:
«یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ كِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِكَ یَقْرَۆُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلًا» (الإسراء، 71)
ترجمه: [یاد كن] روزى را كه هر گروهى را با پیشوایشان فرا مىخوانیم پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخ هسته خرمایى به آنها ستم نمىشود.
همراهان نقش تعیین کنندهای در چگونگی گذر دارند
انسان تنها نیست و نمیتواند تنها زندگی کند و هیچ کاری به تنهایی از او ساخته نیست. ذاتش فقیر و نیازمند است؛ چرا که مخلوق است. لذا نه تنها با عناصر طبیعت ارتباط و اشتراک نزدیکی دارد، بلکه حتی زندگی فردیاش نیز مرتبط و متأثر از زندگی دیگران است، چه رسد به زندگی اجتماعیاش. لذا از روی اجبار یا اختیار، دائم و در هر کاری همراهانی اتخاذ مینماید و این همراهان نقش بسیار مۆثر و تعیین کنندهای در چگونگی زندگی او و گذر از پل صراط دارند. همراه جاهل، بیخیال، سبک سر، خودبین و خودپسند، بیهدف و تابع نفس و غرایز حیوانی، انسان را به مشقت و هلاکت میاندازد. اگر خودش انسان را ندرّد، اسیر مهلکات یاطعمه سایر درّندگان مینماید و همراه عاقل، عالم، قادر، متقی، بصیر، دلسوز … و انسان کامل، آدمی را سالم از این مسیر صعب العبور گذر داده و به سرمنزل محبوب میرساند.
به این همراه در اصطلاح قرآنی و دینی «شفیع» میگویند. شَفَع، دو تایی است در مقابل وَتر که تکی است. مثل نماز شفع که دو رکعت است و وِتر یا وَتر که یک رکعت است. بدیهی است که انسان با هر کس همراه شود، شفیع او همان کس است. با هر کس همنشین شود، هم نشین او همان است. پس مهم است که چه شخص یا اشخاصی را برای همزیستی و همنشینی انتخاب میکند؟ تولی (نزدیکی) به چه کسانی و تبری (دوری) از چه کسانی را سلوک خود در زندگی قرار میدهد؟
پل صراط باطن همین زندگی دنیاست. پس، لازم است همان طور که در کسب و کار، یافتن دوست، قرین و شریک زندگی و یا ساختن یک ساختمان یا پل دقیق هستیم و مترصدیم تا از بهترین علوم، امکانات، مهندسین و همکاران و همراهان استفاده نماییم و راه را بر جاهلان، اغواکنندگان، تخریب کنندگان، شیادان و چپاولگران … ببندیم
اگر دائم یاد خدا و آخرت خودش بود، اگر خدا محبوب، معشوق و غایت آمالش بود، با کسانی هم نشین میگردد که نه تنها هم مقصد او هستند، بلکه «عند ملیک مقتدر» نشستهاند، و اگر خدا و معاد را فراموش کرد، بدیهی است که توجهش فقط به دنیا و نفس بر میگردد و همنشین شیطان (انحراف و منحرف) میگردد و با همان ها نیز محشور میشود.
«وَمَن یَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ * وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ» (الزخرف، 36 و 37)
ترجمه: و هر كس از یاد [خداى] رحمان دل بگرداند، بر او شیطانى مىگماریم تا براى وى دمساز (قرین و هم نشین) باشد * و مسلماً آنها ایشان را از راه باز مىدارند و [آنها] مىپندارند كه راه یافتگانند!
تصمیم با ماست
در نتیجه هر چند شناخت راه آسان نیست و گذر از آن مشکل است، اما همه چیز برای یک عبور مطمئن، موفق و سالم فراهم و مهیا شده است و فقط میماند تصمیم، اختیار و همت خودمان. پل صراط باطن همین زندگی دنیاست. پس، لازم است همان طور که در کسب و کار، یافتن دوست، قرین و شریک زندگی و یا ساختن یک ساختمان یا پل دقیق هستیم و مترصدیم تا از بهترین علوم، امکانات، مهندسین و همکاران و همراهان استفاده نماییم و راه را بر جاهلان، اغواکنندگان، تخریب کنندگان، شیادان و چپاولگران … ببندیم، در ساختن این پل، گذر از آن و ساختن خانه آخرت نیز باید دقیق، جدی، حساس و عامل باشیم.
بخش قرآن سایت تبیان
به مناسبت روز خانواده
یک سینی چای
استاد با یک کارتن بزرگ وارد کلاس شد وآن را روبروی دانشجویان روی میز گذاشت . وقتی کلاس شرع شد بدون هیچ حرفی ،یک شیشه ی بزرگ از داخل آن بیرون آورد بعد چند تخم مرغ و شروع به پرکردن آن شیشه ها با تخم مرغ کرد . سپس از شاگردان خود پرسید« آیا این ظرف پراست» همه گفتند : « بله استاد» سپس استاد ظرفی بیرون آورد که درون آن سنگریزه بود و آنها را آرام داخل شیشه خالی کرد و به آرامی تکان داد سنگریزه ها در فضای خالی بین تخم مرغها قرار گرفتند سپس دوباره از دانشجویان پرسید : «آیا ظرف پر است» و باز همگی موافقت کردند بعد ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت و ماسه ها هم جاهای خالی را پرکردند او یک بار دیگر پرسید آیا ظرف پر است همه گفتند بله
استاد دو فنجان پراز چای کرد و داخل شیشه ریخت گفت : در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه را پر می کنم همه ی دانشجویان خندیدند استاد گفت حالا من می خواهم که این شیشه نمایی از زندگی شماست تخم مرغها مهمترین چیز در زندگی شما هستند مثل ممعنویات ، خانواده ، فرزندان، سلامتی، دوستان، تحصیل و… که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند زندگی شما پا برجا خواهد بود اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کار، خانه ، ماشین ماسه ها هم سایر چیزها هستند مثل مسائل خیلی ساده
استاد ادامه داد: اگر اول ماسه ها را در ظرف قرار می دادم دیگر جایی برای سنگریزه ها و تخم مرغها باقی نمی ماند درست مثل زندگیتان . اگر شما همه زمان و انرژی تان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنید دیگر جایی و زمانی برای مسائلی که اهمیت دارد باقی نمی ماند پس به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت دارد توجه زیادی بکنید زمانی را برای با خانواده بودن بگذاربد با دوستان و اطرافیانبه سفر بروید همیشه در دسترس باشید اول مواظب تخم مرغها باشید
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید استاد ببخشید پس آن دو فنجان چای چه معنی ای داشت؟ استاد لبخند زد و گفت خوب شد پرسیدی پسرم این فقط برای این بود که به شما نشان دهم که مهم نیست زندگیتان چقدر شلوغ و پرمشغله است همیشه در زندگی شلوغ هم جایی برای صرف دو فنجان چای با خانواده هست .
مباهله
24 ذیحجه روز مباهله گرامی باد.
سیب زمینی های خراب
معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت می خواهد با انها بازی کند او به انها گفت فردا هر
کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از انها بدشان می آید سیب
زمینی بریزند و با خود به کوکستان بیاورند. فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان
آمدند در کیسه بعضی ها 2تا بعضی ها 3 تا و بعضی ها 5 تا سیب زمینی بود معلم به بچه ها
گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند روزها به همین ترتیب
گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده ، به علاوه
آنها که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بارسنگین خسته شده بودند پس از گذشت
یک هفته بالاخره بازی تمام شد و بچه ها راحت شدند . معلم از بچه ها پرسید : از این که یک
هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردیدچه احساسی داشتید؟ بچه ها از این که مجبور
بودند سیب زمینی بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آن گاه معلم
منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که
شما کینه آدمهایی را دوست شان ندارید در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید
بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید
حالا که شما بوی بد سیب زمینی را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می
خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید.
مجله خانواده سبز
پاییز
تمرین نرنجیدن می کنم
و صبوری را مشق
اما نسیم یاد تو که می وزد
هوای دلم بارانی است
حالا باران هم که می آید
گیرم بهار هم بیاید
چه فرقی می کند اگر تو نباشی
تازه دل بی تاب و تنگم که با توست
دیگر من بی دل به چه کار می آیم
میلاد امام هادی مبارک
امشب ای دل مرا شب شادی است
در کف ما برات آزادی است
باب رحمت زهر طرف باز
شب میلاد حضرت هادی است.
حاجی زیارت قبول
سلام حاجی ………..زیارت قبول
شنیدم حاج خانم برای چندمین بار دلش هوس طواف کعبه کرد
و شما هم از خدا خواسته لبیک گفتی.
مکه خوش گذشت؟
خدایت خوب بود؟ دینت کامل شد؟ سنگ هایت را به شیطان زدی؟
حاجی سوغاتی هایت بوی ندامت می دهند؟ حاجی لباست از جنس اعلاست؟
حاجی عجب دمپایی سفیدی؟
شنیدم حاج خانم بسیار ولخرجی کرده؟ و چند النگوو سینه ریز گران خریده
حاجی جان خبر داری آقا رضا همین همسایه چند خانه بالاتر
کلیه اش را فروخته تا برای دخترش جهاز بخرد؟
دخترش سه سال است مراسمش هر ماه عقب افتاده است
طفلکی ها هفته قبل بعد از سه سال مراسم ساده ای گرفتند و ازدواج کردند.
آنها را بی خیال حاجی جان.. اصل حالت چطور است؟
شنیدم دیشب شام مفصلی به مهمانها دادی؟
چند کودک گرسنه دم در هی اذیت می کردند و غذا می خواستند انها را دیدی حاجی؟
سرت را درد نیاورم حاجی جان ………..زیارت قبول