ازدواج آسمانی
مظهر احسان و جود خالق یکتا علی است
نوربخش ماه و خورشید جهان آرا علی است
در میان کل مردان ز ابتدا و انتها
در مقام همسری زیبنده زهرا علی است
خدایا
خدایا از همه جز خودت مرا بی نیاز گردان
وقتی فیلمبردارهم کم می آورد
درمحضر ایت الله بهجت
ذکر
شخصی از حضرت آیت الله بهجت پرسید: بهتر است چه ذکری بگوییم؟
ایشان فرمودند:از قلبت بپرس. آن ذکری که با توجه می گوید
یک نکته از هزاران
نظر اقا در مورد دختران بد حجاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی ضمن تاکید بر مسلح شدن به سلاح معرفت و استدلال در مواجهه با جوانان، سماحت و مدارا را در این مواجهه ضروری دانستند. به گزارش جهان، ایشان در این زمینه به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: «خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوانها باشيد. با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد.
بعضى از همين هائى كه در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقيهى آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختهى به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمىبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم / آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟».
ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.»
درمحضربزرگان
عارف وارسته حاج سيداحمد کربلايي درباره ويژگي هاي پيمودن راه حق فرمودند: «فدايت، اين مسئله [تضرع و ناله و زاري] و باقي مسائل راه آخرت، آموختني نيست؛ بلکه نوشيدني است. تضرع و ابتهال از درد و سوز دل برمي خيزد؛ درد پيدا کن، خودش تضرع و ابتهال مي آورد. آب کم جو تشنگي آور به دست… هرگز شنيده شده که زن بچه مرده را گريه تعليم کنند؟…
مجاهده صادقه، علم وجداني به قبايح اعمال و افعال و حرکات و سکنات و اخلاق و ملکات مي آورد و اين ها از دنائت مرتبه نفس است که حقيقتاً جهنم روحاني است. اگر کسي خود را فعلاً و حقيقتاً در جهنم ديد محتاج به آموختن تضرع و ابتهال نخواهد بود. فهم و النار کمن قدرءاها فهم فيها معذبون [پس آنان (مومنان حقيقي) نسبت به آتش جهنم (از شدت يقين) مانند کسي هستند که آن را ديده است و گويا در آن عذاب مي شوند.]»
جلوه هاي ملکوتي - ص۹۱
رمزموفقیت
دلت میخواهد بدانی که در مسیر درست زندگی قرار گرفتهای؟ دوست داری زندگی پُربار و بدون دغدغهای داشته باشی و بر مشکلات زندگی غلبه کنی؟ دلت میخواهد موانع زندگی را از سر راه برداری و با تغییر و تحول معنوی، اجتماعی و درونی گامهای بلندي را به سوی خوشبختی برداری؟ تمام جوابها در یک جمله خلاصه میشود: “باید خودت را بشناسی". شناخت خود یعنی کشف مهارتها و استعدادهای نهفته.
بهکارگیری توصیههای زیر ضامن موفقیت توست:
1- شم و شهودت را دنبال کن
اجازه نده مشکلات زندگی، تو را به عقب براند. رویاهایت را عملی کن. همان فردی باش که در آرزویش بودی و هستی. تصمیم بگیر و اقدام کن. نگران اشتباهاتت نباش، شکست خوردی، ناامید نشو، دوباره تلاش کن، حتی اگر هزار بار هم سرخورده شدی، در اصل هزار راه مختلف را امتحان کردهای و از صمیم قلب میدانی که تلاش خود را کردهای.
تو در درونت آتشی شعلهور است که بهخاطر عشق به چیزی میسوزد. وظیفه توست که همان مورد را پیدا کنی و آتش عشق به آن را روشن نگه داری این است زندگی تو. نگذار دیگران آتش عشق تو را خاموش کنند. هر کاری از دستت برمیآید، بکن. هر کجا میخواهی برو، رویاهایت را با دیدی گسترده دنبال کن. برای رسیدن به اهدافت تلاش کن. مایوس نشو. جاده منتهی به رویاهایت پر از سنگلاخ است. موانع را، سکوهای پرتابی بهسوی موفقیت قلمداد کن. دل و جرات به خرج بده. در انتهای جاده، خوشبختی و موفقیت در انتظار توست.
2- به خودت افتخار کن
تو صمیمیترین دوست و مهمترین منتقد خودت هستی. علیرغم نظرات دیگران، در پایان روز در آینه زندگی فقط بازتاب خودت را میبینی. خودت را دربست بپذیر. وقتی به خودت افتخار کنی، در زندگی باانگیزه میشوی، در اینصورت مسیری الهی را که به رضایت خدا ختم میشود در پیش میگیری، به رضایت الهی تن میدهی و الگویی مناسب برای دیگران میشوی.
دقت کن که به خود بالیدن به معنی تکبر و فخرفروشی نیست، بلکه به این مفهوم است که برای خودت بهعنوان فردی الهی، ارزش قایل هستی. البته تو فردی بیعیب و نقص نیستی ولی سزاوار احترام و پذیرش هستی. تو نویسنده کتاب زندگی خودت هستی. پس قلم سرنوشت را در دست بگیر و قصه معنوی خودت را بنویس. خدا میداند چه تعداد افرادی هستند که دلشان میخواهد جای تو بودند. پس به خودت افتخار کن.
3- خودت عامل تغییر و تحول هستی
سعی کن، هر کاری که انجام میدهی تغییر و تحول مثبتاندیشی ایجاد کنی. آیا این موضوع حقیقت دارد که فقط از طریق کمک به دیگران است که زندگیات پربار میشود؟ جواب مثبت است. وقتی تو روی زندگی دیگران تاثیر مثبت داشته باشی، این عمل بر روی زندگی خودت هم موثر است. کاری بکن که دیگران هم خوشحال شوند یا اینکه کمتر زجر بکشند.
هر چند تو تک و تنها هستی و همه کار را نمیتوانی انجام دهی ولی لااقل خدمتی هر چند ناچیز از دست تو برمیآید. از اینکه دل کسی را شاد کنی، لبخند رضایت به لب بیاور و مطمئن باش که اقدام الهی تو، خدا را هم شاد میکند.
4- سرحال و شاکر باش
شادی درون توست. تفکر تو شادیآفرین است. فقط نگرش توست که اهمیت دارد و دنیا را متحول میکند. هر آنچه در مورد خودت و یا موارد دیگر فکر کنی، همان هم رخ میدهد. شاکر بودن، ضامن شادی توست. هر لحظه که احساس میکنی شکر خدا کاری دشوار است، در جایی خلوت با چشمانی بسته بنشین، نفسی عمیق بکش و از بابت اکسیژنی که تنفس میکنی و آن خدایی که این اکسیژن مجانی را در اختیارت قرار داده، شکر کن. هر دم و بازدم تو سزاوار شکر الهی است.
5- قدر اوقات خودت را بدان
زمان، ارزشمندترین مولفه زندگی است. عمر خودت را به بطالت سپری نکن. انگیزه زندگیات را پیدا کن و با برنامهریزی و مدیریت صحیح رد آن را بگیر. زمان، مجانی در اختیارت قرار گرفته است. نمیتوانی آن را صاحب شوی ولی میتوانی از آن استفاده کنی. میتوانی آن را خرج کنی، اما نمیتوانی آن را پیش خودت نگه داری. بهمحض اینکه زمان را از دست دادی، هرگز نمیتوانی آن را گیر بیاوری عمر تو روی این کره خاکی کوتاه است، پس بگذار که رویاهایت بزرگتر از ترسها و اقدامت پُرسروصداتر از کلامت باشد.
6- با خودت روراست باش
در رابطه با هر آنچه که میخواهی تغییر دهی و پیشرفت کنی، صادق باش. تو تنها کسی هستی که میتوانی روی خودت حساب کنی، در روح و روانت به دنبال حقیقت باش و خود واقعیات را بشناس در این صورت میتوانی مسیر الهی را در زندگیات دنبال کنی.
7- در رابطه با دیگران بامحبت باش
در روابط افراد، مسافت مهم نیست، بلکه عاطفه و محبت نقش عمدهای دارد. به کسی که عشق میورزی، بیاعتنا نباش. بیتوجهی به عزیزان در مقایسه با کلمات آتشین و غضبناک، لطمه زیادتری میزند. با کسانی که دوستشان داری، در ارتباط باش.
آخرین مرتبهای که به عزیزانت اظهار محبت کردی، چه موقع بود؟ سپری کردن اوقات در کنار آنها، نشان میدهد که تو به آنها توجه داری و برایت مهم هستند. هرچند که زندگیات شلوغ و پرمشغله است ولی جایی هم برای عزیزانت در زندگی باز کن. با آنها حرف بزن، به درددل آنها گوش کن. آنها را درک کن.
8- عشق بیقید و شرط را احساس کن
در برابر همسر، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان عشقي بیقید و شرط داشته باش. زندگی توام با عشق بیقید و شرط، مسیر دلخوشی و شادیهای زندگی را روشن میکند. این عشق، انرژی قدرتمندی است که در ایام دشوار به داد تو میرسد و روحیهات را بالا میبرد.
عشق، زیبا و غیرقابل پیشبینی است که اول از خودت شروع میشود. مادامیکه خودت را دوست نداشته باشی نمیتوانی عشقت را به دیگران نثار کنی. عشق به خود باعث ایجاد انرژی قوی درونی میشود و همین عشق قوی ساطع شده، دیگران را هم احاطه میکند و در نتیجه از نظر تو دیگران بیعیب و نقص جلوه میکنند.
9- کسانی را که به تو لطمه زدهاند ببخش
حتما تو هم در مقطعی از زندگی، از دست کسی رنجیدهای و یا نسبت به او بیاعتماد شدهای و قلبت شکسته است. هر چند که درد و رنج ناشی از آن امری عادی است ولی نباید این مورد، بیش از حد طولانی شود. رنجش سبب از دست رفتن زیباییهای زندگی میشود. بخشش یعنی آزاد کردن زندانی و باید بدانی که این زندانی خودت بودی.
10- در سراسر زندگیات مسوول باش
تو حق انتخاب و اشتباه داری، اما میتوانی مواردی را انتخاب کنی که درصد خطاهای آن ناچیز باشد. اگر فرمان زندگیات را در دست نگیری، فرد دیگري این کار را به جای تو انجام میدهد که در اینصورت تو به جای اینکه ارباب خودت باشی، برده و اسیر دست دیگران میشوی.
تو تنها کسی هستی که سکان زندگیات را در دست داری که البته کاری آسان نیست. تو هم مثل دیگران موانعی سر راه خود داری. باید مسوولیتپذیر باشی و به موانع غلبه کنی.
11- پشیمان نباش
دنبالهرو شم و شهود و ندای درونیات باش. با خودت روراست باش و هر کاری که از دستت برمیآید برای شادی زندگیات انجام بده. با افرادی معاشرت کن تا تو را خوشحال کنند و به اندازهای که نفس میکشی، بخند. تا مادامیکه زنده هستی به دیگران عشق بورز. کمکحال دیگران باش. در هر موردی خدا را شکر کن. از اشتباهاتت درس عبرت بگیر و هر آنچه که نمیتوانی کنترل کنی رها کن
برگرفته از مجله موفقیت
بیاموزیم که
همیشه بیاموزیم
استاد تغییر باشیم نه قربانی تغییرات
در بازی زندگی اگر عوض نشویم
تعویض می شویم…
کوتاه و تاثیر گذار
همسرم با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دخترت بگی غذاشو بخوره؟ شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود
ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟ فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت
باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خورم. ولی شما باید…. آوا مکث کرد
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم .
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد
همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه
تقاضای او همین بود.
همسرم جیغ زد و گفت، وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملا نابود میشه
گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم
خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟
سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود
آوا اشک می ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت
حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم، مرده و قولش
مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟
نه. اگر به قولی که می دیم عمل نکنیم اون هیچوقت یاد نمی گیره به حرف خودش احترام بذاره
آوا، آرزوی تو برآورده میشه
آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود
صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم
در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام
چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه
خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا فوق العاده ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه
اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده
نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن
آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه
آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین
سر جام خشک شده بودم. و… شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی
خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن. آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن
نگاه وفریاد
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین
هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است؛ اما چرا با وجودى که طرف مقابل
کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟